رازهای یادگیری زبان دوم در بزرگسالی

ترفندهایی که قراره در ادامه این مطلب براتون بازگو کنیم رو «دیوید بیلی»، مدیرعامل وب‌سایت Quora از تجربه خود در مورد یادگیری زبون فرانسه در عرض ۱۷ روز بیان داشته که از زبون خودش براتون نقل کردیم.

من در بزرگسالی چندین زبون جور واجور رو آموخته ام و از جمله میتونم به یادگیری زبون فرانسه اشاره کنم که فقط در عرض ۱۷ روز تونستم به طور کامل روان به این زبون صحبت کرده و با بقیه رابطه برقرار کنم.

داستان از این قراره که در تابستون سال ۲۰۰۵ میلادی، من به همراه دوستان فرانسوی خود تو یه روستای کوچیک در Beaujolais فرانسه اقامت داشتم. هیچ کدوم از ساکنین اون داهات سواد انگلیسی نداشتن و از این رو اشتیاق یادگیری زبون فرانسه در من ظاهر گشت. دوستم هم با باخبر شدن از این علاقه، تلاش کرد تا دیگه با من به زبون انگلیسی صحبت نکنه.

همین موضوع باعث شد تا  واسه یادگیری زبون یاد شده یه برنامه ریزی روزانه داشته باشم. اینطوری که صبحا پس از خوردن صبحونه، به مدت یک و نیم تا ۲ ساعت افعال منظم و بی قانون زبون فرانسه رو روی کاغذ یادداشت نشون میدادم. اعتقادم من اینه که نوشتن کمک می کنه تا کلمات بسیار بهتر در خاطرمان باقی بمونن.

پس از اونم فایلای صوتی آموزش زبون فرانسه (Michel Thomas) رو گوش می کردم. سی دیای آموزشی مورد استفاده من خوب و مثل یه معلم، همه اشکالاتی که ممکن بود یه زبون آموز اونا رو مرتکب شه، یادآوری کرده و نمونه های درست رو میگفت؛ درست مشابه فضای کلاسای آموزش یه فضای تعاملی رو واسه من بازسازی می کرد.

در عرض دو هفته من تونستم دروس سطح پایه، پیشرفته و جمله سازی رو دو مرتبه به طور کامل گوش داده و اونا رو بیاموزم.

عصرها هم به مدت ۴۵ تا ۶۰ دقیقه موسیقی فرانسوی گوش می کردم. موسیقی یکی از بهترین روش ها واسه یادگیری تلفظ و استرسای روی کلماته و به فرد کمک می کنه تا عضله های صورت خود رو واسه تلفظ درست واژه ها، تقویت کنه.

اون روزا، هنگام خوردن ناهار دوستان فرانسوی من اصلا تلاش نمی کردن تا سرعت صحبت خود رو کم کنن تا من بهتر متوجه صحبت هاشون بشم و همین موضوع منو تحریک می کرد تا با سرعت بالاتری توانائیای شنیداری و گفتاری خود رو بهتر کنم. بعدازظهرها به جای تفریح، کتابای داستانی بچه گونه به زبون فرانسه مطالعه نشون میدادم. مطالعه این کتابا به دلیل داشتن کلمات ساده تر، واسه آموزش زبون گزینه های بسیار خوبی حساب می شن.

این مطلب را هم بخوانید :   اسیر سرسخت؛ خاطرات زندانبان ویتنامی «جان مک کین» از او در زندان «هانوی هیلتون»

من هر روز به صورت میانگین یه مقاله ساده در مورد خود به زبون فرانسه می نوشتم و با کمک دوستان، اشکالاتم رو برطرف نشون میدادم.

هنگام ملاقات با افراد جدید بعضی از سوال و پاسخا به طور کامل مشخص بوده و در همه کشورها تکرار می شن؛ از جمله میشه به مواردی مثل «اهل کجا هستین؟»، «شغل شما چیه؟»، « فرانسه رو دوست دارین؟» و … اشاره کرد.
پس یادگیری اونا باعث می شه تا اعتماد به نفس بیشتری یافته و در ایجاد رابطه با غریبها، حس راحتی بیشتری داشته باشین.

از دیگر ترفندهای یادگیری زبون در بزرگسالی، به کار گیری واژه ها و کلمات «پرکننده» است. «فیلر» یا «پرکننده»ها همونجوریکه از نامشون پیداست، عبارات یا کلماتی هستن که افراد عموما در میان جملات خود استفاده می کنن. این عبارات به تنهایی معنی خاصی ندارن و فقط واسه پر کردن فاصله میان دو جمله و افزایش اعتماد به نفس گوینده به کار برده می شن.

پس از ۱۷ روز اقامت در روستای کوچیک و پس از اون، سفر به پاریس من تونستم تو یه کافی شاپ با یه ناشناس رابطه برقرار کرده و با ایشون صحبت کنم. اون ازم پرسید که چه مدته که در فرانسه ساکن هستم و من گفتم که سه هفته ای این زبون رو آموخته ام. ایشون به طور کامل تعجب کرده بود و تصور می کرد که من دست‌کم یه ساله که در کشور اونا زندگی می کنم.

با تفاسیر یاد شده در بالا و خوندن تجربه زبون آموزی «دیوید بیلی» در عرض سه هفته میشه اینطور نتیجه گرفت که با نیروی اراده و برنامه ریزی درست، میشه به آسونی زبون دوم رو آموخته و از اون خوب استفاده کرد.
هم اینکه لازمه یادآوری کنیم که زبون بسیار فرار بوده و از این رو به تمرین دائمی و همیشگی نیاز داره.

با امید به اینکه این داستان، انگیزه کافی واسه یادگیری زبانای دیگه رو به شما داده و راهنمای مناسبی در این راه براتون حساب شه.

Related posts