دانش نحوه ی خدمت به مشتریان
شبکه های اجتماعی
ارتباطات صنعت
مجموعه ی عملکرد
شراکت
چرخه ی داخلی
ویژگی شخصیتی
خلاقیت
خوش بینی
هوشیاری کارآفرینانه
پیشرفت
ارزیابی
نوع فرصت
شبکه های اجتماعی
ارتباطات صنعت
مجموعه ی عملکرد
شراکت
چرخه ی داخلی
فرایند اصلی
ادراک
کشف
ایجاد
شکل گیری کسب و کار
کسب و کار بعدی
شکل ۲‑۳: مدل و مجموعه های برای تشخیص فرصت و تئوری پیشرفت؛ آردیچولی ، ۲۰۰۳
فرآیندهای توسعهای ممکن است در بین افراد مختلف، تیمهای کارآفرینی و مؤسسات با هم متفاوت باشند. بعضی از افراد موفق اختراع میکنند و دیگران موفق به خلق مدلهای کسب وکار، و تعداد بسیار اندکی ممکن است در هر دو برتری پیدا کنند. در هر گروه، فعالیتها و سبکهای کاری با هم متفاوت هستند. افراد و تیمها شخصیتهای متمایز و برجسته از هم دارند و هیچ دو مؤسسهای دقیقأ یک شیوهی تحقیق و توسعه یا رویههای توسعهی کسب و کار را دنبال نمیکند(همان منبع).
مخترعین ممکن است خودشان اختراعاتشان را در درون مفاهیم کامل کسب وکار توسعه دهند، یا کارآفرینانی که در فرآیند شکلگیری اختراع سهمی نداشتهاند، اگر جریان اقتصادی امیدبخش باشد، تلاش میکنند تا اختراعات را در درون مفهوم کسب و کار توسعه دهند. برای تبدیل کردن اختراعات به کسب و کار، یا خود مخترع و یا کارآفرین بایستی فرصت را تشخیص داده وآن را مثبت ارزیابی کنند(همان منبع).
تعاملات بین واحدهای مدل فوق، بدین صورت فرض شده است:
– تعاملی بین شبکه های اجتماعی و هوشیاری کارآفرینانه وجود دارد. آنگونه که هیلز و همکارانش بیان کردهاند، هر چه شبکه کارآفرین متراکمتر باشد (هرچه شخص ارتباط بیشتری داشته باشد) هوشیاری او نسبت به فرصتهای کارآفرینانهی بالقوه موفق بیشتر میباشد(هیلز و همکاران،۱۹۹۷)
– هرچه علائق یک کارآفرین در حوزه ۱ دانش (حوزهی ویژهی علائق شخصی، سرگرمیها و …) قویتر باشد، هوشیاری کارآفرینانهی او بیشتر است(سیگریست،۱۹۹۹)[۵۱].
– وقتی حوزه ۱ و ۲ نسبت به هم همگرایی پیدا میکنند، هوشیاری کارآفرینانه را افزایش میدهند(همان منبع).
– یک تعامل پیوسته بین پایهی دانش فرد با فرآیند توسعه فرصت وجود دارد. این تعامل از یک فرآیند یادگیری تکرارشونده (که توسط آرجریس و همکارش [۵۲]به عنوان یادگیری جفت حلقهای توصیف شده است) ناشی میشود؛ و در حرکت رو به رشد یک دالان دانش، منجر به بالا بردن سطح هوشیاری نسبت به فرصتهای جدید میشود(ساراسواتی،۲۰۰۴)[۵۳].
۲-۲-۴ نگاهی به ماهیت فرصت در فرآیند کارآفرینانه
در تحقیقات کارآفرینی، به مفهوم تشخیص فرصت به عنوان یک قدم بسیار مهم به سوی ایجاد کسب و کار جدید، بسیار توجه می شود. میتوان گفت که تشخیص فرصت اولین قدم مهم و کلیدی در فرآیند کارآفرینی است(گارتنر و همکاران۲۰۰۳)[۵۴].
این سؤال اساسی مطرح است که چگونه کارآفرینان فرصتها را تشخیص میدهند، در حالیکه دیگران هم با همان محیط، دادهها و شرایط مواجه هستند. برای پاسخ به این سؤال باید ابتدا به سؤال دیگری پاسخ بدهیم و آن اینکه چگونه کارآفرینان ایدههای خود را گردآوری میکنند؟ و چگونه به ایده برتر میرسند؟ ایده برتری که فرصت بادوامی برای ایجاد کسب و کار برای آنها به وجود میآورد. در این رابطه واژه”حساسیت” مطرح میشود. حساسیت کارآفرینان به محیط و فرصتهای موجود در آن مهم است. در بحث حساسیت، فرآیند شناختی که کارآفرینان برای تعریف فرصتها به کار میگیرند تا فرصتها را تعریف کنند و ادراک از خود آنها، در رابطه با این مفهوم مهم است(گارتنر۱۹۹۰)[۵۵].
گرچه فرصتها در هر محیطی وجود دارند، کیفیت فرصت انتخاب شده و عملیات اجرا شده برای استفاده از آن، اقتضایی است. عامل مهم مؤثر در این رابطه، توانایی کارآفرین در تشخیص و ترسیم مزیت استفاده از این فرصت است(هیندل۲۰۰۴)
انواع کارآفرینان
*مبتدی
*با تجربه
پیشینه نظری
دانلود متن کامل این پایان نامه در سایت abisho.ir |