
مدیریت دانش
2-1-1 تاریخچه مدیریت دانش
ریشه اصلی مدیریت دانش به انقلاب صنعتی قرن هجده و نوزده و تفکرات مدیریتی که به همراه آن افزایش تولیدات و توسعه صنایع مطرح شد، و نیز به علم انسان و تواناییهای ذهنی که در خود ذخیره دارد بر میگردد (منوریان، 1385). باید گفت تعداد زیادی از تئوریسینهای مدیریت در تکامل بحث مدیریت دانش نقش داشته و در ارائه آن تلاش نمودهاند که در میان آنان برجستگانی همچون پیتر دراکر، پاول استراوسمن و پیتر سنگه از آمریکا را میتوان نام برد. دراکر و استراوسمن بیشتر در زمینه اهمیت و ارتقاء اطلاعات و دانش ساده به عنوان منابع سازمانی و آقای سنگه با تمرکز بر روی سازمانهای یادگیرنده، ابعاد فرهنگی مدیریت دانش را بهوجودآوردهاند. دانشمند دیگری به نام «لئونارد بارتون»توانست مورد کاویهای قابل توجهی را در شرکت استیل چاپاول ارائه دهد. شرکتی که مقالات و مستندات خود را با عناوین «بهار زیبا از دانش» و «ساختن منابع نوآوری» در سال (1970) در مجله هاروارد بیزنس ارائه نمود(تبریزی و رحیمی، 1387). در اواسط سال (1980) اهمیت دانش به عنوان دارایی رقابتی در بین سازمانها مشاهده شد. این در حالی بود که علم اقتصاد کلاسیک، هنوز در رابطه با روشها و متدهای مدیران دارای نقصان بوده و هنوز در برخی از سازمانها نیز این غفلت وجود داشت. همچنین در این دهه بود که توسعه سیستمهای مدیریت دانش بهوجود آمدند که به استناد کارهای انجام شده در زمینه هوش مصنوعی و سیستمهای هوشمند، مفاهیم تازهای به عنوان فراهم آوری دانش، مهندسی دانش، و سیستمهای بر پایه دانش و نظامهای دانش محور و مانند آن رواج پیدا کرد(دراکر، 1999). در سال (1989) برای آمادهسازی مدیریت دانش بر پایه فناوری، کنسرسیومی از سازمانها در آمریکا کار خود را آغاز نمود تا پیشگامی خود را برای منظور نمودن مدیریت دانش به عنوان سرمایه در سازمانها اعلام نماید. مقالات و نوشتارهای مرتبط با مدیریت دانش ابتدا در نشریاتی همچون هاروارد بیزنس، دانش سازمانی، نشریه مدیریت اسلون و دیگر نشریات معتبر جهانی به چاپ رسیدند (تبریزی و رحیمی، 1387). اولین کتابها درباره فراگیری سازمانی و مدیریت دانشدر سال (1990) منتشر شدند. به عنوان مثال میتوان از کتاب پیتر سنگه به نام «پنج اصل» و یا کتاب ساکایی تحت عنوان «انقلاب ارزش دانش» نام برد. در سال (1991) و برای اولین بار مطالبی درباره مدیریت دانش در مراکز انتشاراتی مشهور به چاپ رسیدند و این در حالی بود که کتابی تحت عنوان «قدرت فکر» نوشته آقای تام استوارت در مجله پرطرفدار فورچون چاپ شد. در سال 1998 در سوئد اصطلاحات سرمایه دانش و سرمایههای پنهان توسط کارل اریک اسویبی پیشنهاد شد. همچنین ارنست و یانگ بر ویژگیهای پایدار دانش تأکید کردند. به این معنا که اختراعات، عقاید، برنامههایرایانهای، حقوق انحصاری جزئی از سرمایه فکری هستند(شفیع زاده، 1386). در کل میتوان گفت که وسیعترین کار تحقیقاتی در زمینه مدیریت دانش تا امروز در سال 1995 توسط نوناکا و تاکوچی در سازمان خلق دانش به نام چگونه شرکتهای ژاپنی نوآوری و پویایی را بهوجودمیآورند؟ صورت پذیرفته است و نهایت اینکه مدیریت دانش بهوجود آمده است تا جایگاه خود را با ارائه راهحلهای متنوع و متفاوت در مقابل مفاهیم مدیریت کیفیت جامع، مهندسی مجدد و فرآیند کسب وکار باز نمایند(آقازاده، 1383).
جدول 2-1-1 تاریخچه مدیریت دانش
روند زمانی | روند پیشرفت مفهوم مدیریت دانش |
دهه 1970 | مدیریت دانش مطرح شد. |
دهه 1980 | بر اهمیت مدیریت دانش افزوده شد و انتشارات مربوط به مدیریت دانش سیر صعودی به خود گرفت. |
اوایل دهه 1990 | فعالیت گسترده شرکتهای آمریکایی، اروپایی، ژاپنی در حوزه مدیریت دانش شدت یافت. |
اواسط دهه 1990 | شبکههایبینالمللی مدیریت دانش پدید آمد. |
اواخر دهه 1990 | مدیریت دانش در زمره فعالیتهایتجاری شرکتهای بزرگ درآمد. |
هزاره سوم | شرکتهای بزرگ اروپایی حدود 55 درصد درآمد خود را به مدیریت دانش اختصاص میدادند. |
منبع: (حسن زاده، 1384، 14)
